loading...
ღღ نسيــــــمي كــــه مي گــــــــذرد ღღ
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
test 0 191 turkam
آمنه علیمحمدی بازدید : 124 یکشنبه 01 مرداد 1391 نظرات (0)

هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد!!!!!!

 

پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد:

پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی
دوستدار تو پدر

پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد:
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام!!
4 صبح فردا 12 نفر از مأموران Fbi و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند
پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم

هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید

مانع ذهن است ، نه اینکه شما یا یک فرد کجا هستید

alimohamadialimohamadialimohamadi

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 48
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 268
  • بازدید سال : 2,958
  • بازدید کلی : 42,722