loading...
ღღ نسيــــــمي كــــه مي گــــــــذرد ღღ
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
test 0 190 turkam
آمنه علیمحمدی بازدید : 124 یکشنبه 01 مرداد 1391 نظرات (0)

چهار کارمند كه به خودشان اعتماد كامل داشتند يك هفته قبل از امتحانی قرار بود ریس سازمان از آنها بگیرد به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر حسابي به خوشگذراني پرداختند. اما وقتي به شهر خود برگشتند متوجه شدند كه در مورد تاريخ امتحان اشتباه كرده اند و به جاي سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراين تصميم گرفتند سره مدیر را به اصطلاح شیره بمالند و علت جا ماندن از امتحان را براي او توضيح دهند. آنها به مدیر گفتند: « ما به شهر ديگري رفته بوديم كه در راه برگشت لاستيك خودرومان پنچر شد و از آنجايي كه زاپاس نداشتيم تا مدت زمان طولاني نتوانستيم كسي را گير بياوريم و از او كمك بگيريم، به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم.».....وی فكري كرد و پذيرفت كه آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به مکان امتحان رفتند و  مدیر اداره ی آنها ُ آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر يك ورقه امتحاني را داد و از آنها خواست كه شروع كنند....آنها به اولين مسأله نگاه كردند كه 5 نمره داشت. سوال خيلي آسان بود و به راحتي به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتيازي پشت ورقه پاسخ بدهند كه سوال اين بود: « كدام لاستيك پنچر شده بود؟»....!!! 

alimohamadi

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 48
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 26
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 143
  • بازدید ماه : 143
  • بازدید سال : 2,833
  • بازدید کلی : 42,597